مدیریت مواد صنعت

اصول مدیریت مواد صنعت (مواد صنعت همه اقلامی که در ساختمان محصول و یا در جریان تولید و یا بسته بندی آن مصرف می شوند مواد صنعت هستند)

مدیریت مواد صنعت

اصول مدیریت مواد صنعت (مواد صنعت همه اقلامی که در ساختمان محصول و یا در جریان تولید و یا بسته بندی آن مصرف می شوند مواد صنعت هستند)

مدیریت مواد صنعت

سرمایه مواد صنعت یک رقم بسیار بالا از کل سرمایه در گردش صنعت است و اگر با استفاده از آخرین فنون مدیریت مواد صنعت اداره شود سود قابل ملاحظه ای به بار می آورد و شانس ماندگاری صنعت در بازار تجارت را بسیار بالا می برد. صنایعی که نتوانند دانش خودشان را متناسب با تحولات مدیریت مواد صنعت بروز نگهدارند، برای موفقیت پایدار در عرصه تجارت هیچ شانسی ندارند.

توجه: پدال آمادگی دارد در مورد موضوع "مدیریت مواد صنعت" برای مدیران صنعت در محل صنعت سمینار آموزشی سه ساعته برگزار کند.

  • ۰
  • ۰

به طور کلی رودخانه مواد صنعت بستر حرکت مواد آن از بازارهای تدارک به بازارهای مصرف و مشتری مانند شکل زیر است:

 جریان کلی مواد صنعت

شکل کلی رودخانه مواد صنعت

میزان مواد صنعت موجود در سرتاسر این رودخانه با قیمت محصولات تمام شده صنعت ارتباط مستقیم دارد، به عبارت دیگر هر اندازه میزان مواد صنعت در سرتاسر این رودخانه بیش تر باشد به همان اندازه قیمت محصولات صنعت گران تر می شود، و در نتیجه، محصولات صنعت از نقطه نظر "قیمت"، کم تر رقابت آمیز می شوند. هم اکنون بی شمار صنایع گوناگون انواع ساختار های سازمانی اداره مواد صنعت را با توجه به شرایط خاص خودشان، با هدف کاستن از "قیمت تمام شده" محصولات شان به کار می گیرند. هم اکنون به طور کلی، انواع این ساختارها شامل:

1.      ساختار واحدهای مستقل "مدیریت خرید، مدیریت انبار، مدیریت برنامه یریزی و کنترل تولید، مدیریت توزیع"

2.      ساختار واحدهای مستقل "مدیریت تدارکات، مدیریت برنامه ریزی و کنترل تولید، مدیریت توزیع"

3.      ساختار واحد مستقل "مدیریت مواد"، و

4.      ساختار واحد مستقل "مدیریت لجستیک"

می شوند. استفاده از هر یک از این انواع ساختارهای اداره مواد صنعت با "جهات تحولات صنعت" و نیز با :جغرافیای قلمرو فعالیت صنعت: ارتباطی به شرح زیر دارد:

1.      ساختار واحدهای مستقل "بند 1" فوق در جغرافیای محلی فعالیت صنعت بیش تر استفاده می شود و معمولاً جهات تحولات محلی دارد. 

2.      ساختار واحدهای مستقل "بند 2" فوق در جغرافیای ملی فعالیت صنعت بیش تر استفاده می شود و معمولاً جهات تحولات ملی دارد. 

3.      ساختار واحد مستقل "بند 3" فوق در جغرافیای قاره ای فعالیت صنعت بیش تر استفاده می شود و معمولاً جهات تحولات قاره ای دارد.

4.      ساختار واحدهای مستقل "بند 4" فوق در جغرافیای جهانی فعالیت صنعت بیش تر استفاده می شود و معمولاً جهات تحولات جهانی دارد.

در پدال 7 در باره "عواملی که بر انتخاب طرح ساختار سازمانی مدیریت مواد تاثیر می گذارند" مختصری شرح می دهم.

  • پدال
  • ۰
  • ۰

نسبت های اندازه گیری کارآیی مدیریت های بنگاه های اقتصادی و نیز مدیریت های زیر مجموعه های آنها بسیار گوناگون هستند. این نسبت ها در صورتی که در طول زمان در دوره های روزانه، هفتگی، ماهیانه، شش ماهه، و سالیانه معین شوند و همواره ادامه داشته باشند و همواره با یکدیگر مقایسه گردند، روند مثبت یا منفی کارآیی مدیریت ها به طور اعم و نیز کارآیی مدیران به طور اخص را آشکار می سازند، و ضرورت اصلاح امور را یادآور می شوند. در حوزه مدیریت، نسبت های اندازه گیری کارآیی را شاخص نیز می گویند.

کنترل، همواره یکی از وظایف مهم مدیریت بوده و هست. هیچ مدیری قادر نیست بدون در اختیار داشتن انواع شاخص ها، تمام امور تحت مدیریت خود را کنترل نماید. من به تجربه دریافته ام که برخی مدیران وجود دارند که بدون در اختیار داشتند هیچ نوع نسبت اندازه گیری کارآیی، دم از کنترل بنگاه اقتصادی خود می زنند. باید اذعان کرد که این نوع مدیران متاسفانه درک درستی از مفهوم کنترل در دانش مدیریت را ندارند. آنها بیش تر بر آمارها تکیه می کنند و به نسبت های اندازه گیری کارآیی کم تر توجه دارند. 

در ذیل به چند نمونه از نسبت ها اشاره می کنم: 

·                     در مورد مدیریت امور واحد انبارها:

1.                  نسبت ارزش کالاهای صادره از واحد انبار ها به کل ارزش کالاهای ذخیره شده در آن

·                     در مورد بنگاه اقتصادی:

1.                  نسبت محصولات فروخته شده بنگاه اقتصادی به کل هزینه های صورت گرفته در آن (این نسبت را "ضریب کل بهره وری" می نامند).

·                     در مورد مدیریت امور واحد خرید:

1.                  نسبت دوره درخواست تا دریافت کالا توسط انبار (دوره تامین - Lead time)، به کل مقدار خرید کالا در دوره

در پدال 6 در باره "رودخانه مواد صنعت و نقش انواع ساختارهای سازمانی اداره آن در رقابت آمیز کردن قیمت محصولات" مختصری شرح می دهم.

  • پدال
  • ۰
  • ۰

امروزه منابع لازمه انجام کار یک بنگاه اقتصادی را به چند طریق معرفی می کنند، و یکی از این تعریف ها به "هفت امز" یا "Seven Ms" معروف شده است. این منابع شامل:

1.      مدیریت (Management)

2.      نیروی کار (Manpower)

3.      پول (Money)

4.      مواد (Materials)

5.      ماشین آلات (Machineries)

6.      روش (Method) و (and)

7.      بازار (Market)

می شوند.

به این مهم باید توجه داشت که مدیران دارای انواع محصولات در انواع بنگاه های اقتصادی دارای انواع منابع خاص مرتبط با فعالیت های مربوط به خودشان هستند. این مدیران معمولاً قیمت محصولات مطلوب مشتریان خودشان را بگونه ای تعیین می کنند که با درآمد خالص پس از کسر مالیات حاصل از فروش آنها بتوانند هزینه های استهلاک و یا مصرف های منابع لازمه حصول به آن درآمد را جبران نمایند، و در مواقعی هم که درآمد آنها بر مبلغ جبران هزینه های استهلاک و یا مصرف های منابع افزون می گردد، این مبلغ اضافی را خرج "رشد و یا توسعه" منابع بنگاه اقتصادی خودشان می کنند، و یا آن را در بین صاحبان سهام بنگاه اقتصادی تقسیم می نمایند.

باید توجه داشت که به طور کلی، ارتقاء مشخصات محصولات مطلوب مشتریان بنگاه های اقتصادی را "رشد" و افزایش منابع این بنگاه ها را "توسعه" بنگاه های اقتصادی می گویند. در پدال 5 در باره " کارآیی بنگاه اقتصادی با مقایسه نسبت های آن در طول زمان معلوم می شود" مختصری توضیح می دهم.

  • پدال
  • ۰
  • ۰

   فرض کنید مصرف روزانه یک کالا در خط تولید یک صنعت، 100 عدد است. اگر دوره درخواست تا دریافت این کالا توسط واحد انبارهای صنعت، 100 روز به طول بیانجامد (یعنی Lead Time این کالا عدد 100 باشد)، این صنعت لاجرم باید همواره حداقل به اندازه 100 عدد مصرف روزانه ضرب در 100 روز دوره درخواست تا دریافت یعنی مقدار 10000 عدد از این کالا را در واحد انبارها موجود داشته باشد تا بتواند با آن خط تولید خود را به طور دائم فعال نگهدارد. حال فرض کنید که قیمت هر عدد این کالا 1000000 (یک میلیون) ریال است. بنابراین، برای همیشه موجود بودن این کالا در خط تولید این صنعت لازم است مبلغ 1000000 (یک میلیون) ریال ضرب در 10000 عدد موجودی واحد انبارها یعنی 10000000000 (ده میلیارد) ریال از پول صنعت در واحد انبارها حبس گردد. در این صورت، اگر بهره وام بانکی به عنوان مثال "20 درصد در هر صد روز" باشد، هزینه دوره درخواست تا دریافت یعنی هزینه lead time این کالا می شود 20 درصد 10000000000 (ده میلیارد) ریال، که می شود 2000000000 (دو میلیارد) ریال، که رقمی بسیار قابل توجه می باشد.

   کاهش مبلغ این هزینه 2000000000 (دو میلیارد) ریالی دوره درخواست تا دریافت، فقط در دست مدیریت امور خرید این صنعت می باشد. یعنی، هر اندازه مدیر امور خرید بتواند با حفظ قیمت خرید، زمان دوره درخواست تا دریافت را کم نماید، به همان اندازه از رقم هزینه 2000000000 (دو میلیارد) ریالی دوره درخواست تا دریافت کاسته می شود، و این کاهش هزینه عیناً به مبلغ سود پیش از پرداخت مالیات صنعت اضافه می گردد. البته افزایش مقدار موجودی های ناشی از طولانی شدن "دوره درخواست تا دریافت" واحد انبارها، هزینه های بسیار قابل ملاحظه دیگری نیز برای صنعت به بار می آورد که در فرصت های مناسب بعدی آنها را معرفی می کنم. در پدال 4 در باره "منابع لازمه فعالیت بنگاه اقتصادی" مختصری شرح خواهم کرد.

  • پدال
  • ۰
  • ۰

 مواد هر صنعت شامل کلیه اقلامی می گردد که در ساختمان محصول نهایی و بسته بندی آن و یا در جریان ساخت آن محصول مصرف یا ضایع می شوند. تا قبل از جنگ جهانی دوم هزینه تامین مواد صنعت در رده دوم هزینه های صنعت و پس از هزینه نیروی کار قرار داشت، اما بعد از جنگ جهانی دوم هزینه تامین مواد صنعت بالاترین هزینه در کل هزینه های صنعت گردید و از هزینه نیروی کار بیش تر شد. در اثر این تغییر در جایگاه هزینه های صنعت، دانش مدیریت مواد ظهور پیدا کرد و بسیاری از صنعتگران برای باقی ماندن در بازار تجارت به ناچار به سراغ این دانش رفتند. مدیریت مواد صنعت کلیه امور جریان رودخانه مواد صنعت مابین بازار تدارک و بازار مشتری و در سرتاسر محدوده صنعت را اداره می کند. در پدال 3 در باره "دوره درخواست و دریافت یا همان lead time توسط واحد انبارهای صنعت؛ یک شاخص مهم ارزیابی مدیریت خرید" مختصری توضیح می دهم.

  • پدال
  • ۰
  • ۰

همه کسانی که توانایی تغییر مسئله به فرصت را دارند در جمع مدیران موفق قرار می گیرند. شغل "مدیر" با وقوع انقلاب صنعتی به وجود آمد. خود انقلاب صنعتی نیز با اختراع ماشین ابزار صورت گرفت. بعد از انقلاب صنعتی، صنعتگران فردی دارای هدف اقتصادی جای خودشان را به ویژه گران گروهی و مدیران دارای هدف اقتصادی دادند. در شرایط جدید، کار مدیر شامل برنامه ریزی، سازماندهی، آموزش و هدایت و هماهنگی، و کنترل و ارزیابی امور صنعت به منظور حصول به یک هدف اقتصادی معین گردید، و کار ویژگران به اجرای برنامه های مدیران منحصر شد. همزمان با همه این تحولات بود که دانش مدیریت ظهور پیدا کرد. از زمان وقوع انقلاب صنعتی تا کنون امور صنعت روز بروز گسترده تر و پیچیده تر می شود و به تبع آن دانش مدیریت نیز روز به روز ابعاد وسیع تری پیدا می کند، دانش مدیریت همواره در پی دستیابی به  روش های جدید اداره امور صنعت برای کسب درآمد بیش تر است. و مدیر موفق کسی است که با بکارگیری این دانش هدف اقتصادی سازمان خود را محقق می کند. در پدال 2 در باره "هزینه مواد صنعت" مختصری توضیح می دهم.

  • پدال