مدیریت شامل عناصر مهم؛ برنامه ریزی، سازماندهی، هماهنگی، و کنترل است. عنصر مهم کنترل در مدیریت، به وسیله اندازه گیری کارآیی واقعی "واحدی یا حرفه ای" و مقایسه آن با کارآیی پیش بینی شده در برنامه اعمال می شود. اندازه گیری کارآیی با هدف "شناخت" کمبودهای کارآیی و تلاش برای رفع کاستی ها صورت می گیرد.
اکنون سوال های مطرح اینها هستند: شکل های گوناگون ساختارهای سازمانی مدیریت مواد صنعت، که پیش از این توضیح داده شدند؛ تا چه میزان می توانند اندازه گیری درست کارآیی همه امور مربوطه را آسان کنند؟ و یا تا چه حد توانایی دارند از هزینه/اثربخشی گزینه های سازمانی متفاوت، یک ارزیابی درست به عمل آورند؟ این دو سوال، پرسش های بسیار حیاتی هستند که به پاسخ های کمی (مقداری) نیاز دارند.
برنامه موفق مدیریت مواد، فارغ از این که دارای چه ساختار سازمانی باشد، در نهایت می باید؛ با بروندادها یا سطوح خدمات ارائه شده مولد ثروت، و نیز با هزینه های صورت گرفته شده اندازه گیری گردد. مدیریت مواد، می باید؛ هدف ها، راهبرد ها (استراتژی ها) ، و تدبیر های (تاکتیک های) ویژه خودش را داشته باشد. این مدیریت همیشه می باید بر اساس یک طرح خوب مبتنی بر داده های معتبر عمل کند.
- طرح مصوب سازمان، تصویری از آینده سازمان است که به عنوان هدف پذیرفته شده است.
- برنامه مصوب سازمان، نقشه راه رسیدن به هدف، یا تبدیل طرح به یک واقعیت، در فاصله یک مدت زمان معین است.
- بودجه، راه های تامین منابع مالی مورد نیاز طی نقشه راه برای حصول به هدف در یک دوره مالی را بیان می کند.
اندازه گیری اثربخشی هر یک از فعالیت های حرفه ای، بسته به جنبه های مورد نظر، نیازمند یک رویکرد کمی یا کیفی است. در دو پدال بعدی، برای روشن تر شدن موضوع اندازه گیری اثر بخشی واحدهای کنترل موجودی و خرید، به ترتیب، برای هر یک از این دو واحد یک مثال می آورم.
در پدال 20 در باره "اندازه گیری کارآیی کنترل موجودی" مختصری شرح می دهم.
- ۹۴/۰۸/۲۳