فرض کنید مصرف روزانه یک کالا در خط تولید یک صنعت، 100 عدد است. اگر دوره درخواست تا دریافت این کالا توسط واحد انبارهای صنعت، 100 روز به طول بیانجامد (یعنی Lead Time این کالا عدد 100 باشد)، این صنعت لاجرم باید همواره حداقل به اندازه 100 عدد مصرف روزانه ضرب در 100 روز دوره درخواست تا دریافت یعنی مقدار 10000 عدد از این کالا را در واحد انبارها موجود داشته باشد تا بتواند با آن خط تولید خود را به طور دائم فعال نگهدارد. حال فرض کنید که قیمت هر عدد این کالا 1000000 (یک میلیون) ریال است. بنابراین، برای همیشه موجود بودن این کالا در خط تولید این صنعت لازم است مبلغ 1000000 (یک میلیون) ریال ضرب در 10000 عدد موجودی واحد انبارها یعنی 10000000000 (ده میلیارد) ریال از پول صنعت در واحد انبارها حبس گردد. در این صورت، اگر بهره وام بانکی به عنوان مثال "20 درصد در هر صد روز" باشد، هزینه دوره درخواست تا دریافت یعنی هزینه lead time این کالا می شود 20 درصد 10000000000 (ده میلیارد) ریال، که می شود 2000000000 (دو میلیارد) ریال، که رقمی بسیار قابل توجه می باشد.
کاهش مبلغ این هزینه 2000000000 (دو میلیارد) ریالی دوره درخواست تا دریافت، فقط در دست مدیریت امور خرید این صنعت می باشد. یعنی، هر اندازه مدیر امور خرید بتواند با حفظ قیمت خرید، زمان دوره درخواست تا دریافت را کم نماید، به همان اندازه از رقم هزینه 2000000000 (دو میلیارد) ریالی دوره درخواست تا دریافت کاسته می شود، و این کاهش هزینه عیناً به مبلغ سود پیش از پرداخت مالیات صنعت اضافه می گردد. البته افزایش مقدار موجودی های ناشی از طولانی شدن "دوره درخواست تا دریافت" واحد انبارها، هزینه های بسیار قابل ملاحظه دیگری نیز برای صنعت به بار می آورد که در فرصت های مناسب بعدی آنها را معرفی می کنم. در پدال 4 در باره "منابع لازمه فعالیت بنگاه اقتصادی" مختصری شرح خواهم کرد.
- ۹۴/۰۴/۰۲